محمدطاها هدیه خوب خدا

سلام به همگی شما آقا سید محمدطاها از امروز داره روزهای ماه ششم تولدش رو تجربه میکنه، این روزها خیلی بیقراری میکنه و گاهی با حرکت هاش من و مامانشو میترسونه،(عکسشو بذارم متوجه میشین)، ...

حالا که خیلی فرصت نمیشه که به روز باشیم بیشتر تصویری کار میکنیم که تا حداقل تصاویر تغییرات رو نشون بدن و خاطره های خوبش با دیدن عکس ها تداعی بشه: الهی که خاطراتتون همیشه شیرین رقم بخوره و در کنار نازنین های زندگیتون لحظه های طلایی رو تجربه کنید. ...

سلام خدمت همه نازنین های ایران زمین کوچولوهای دوست داشتنی، دیروز میهمان داشتم ، خاله محبوبه، خاله ماندانا و خاله مائده اومده بودن دیدنم که از مامان و بابا خواستن وبلاگمو به روز کنن. امروز بابا اومد چند نمونه ژست های منو مقابل دوربین براتون به نمایش بذاره، عکسای ماه چهارم که ما اصلا فرصت نکردیم تو این ماه براتون مطلب بذاربم راستی اگه به وبلاگ من اومدین که خوش اومدین صلوات شمار گذاشتیم چندتا صلوات هم برای سلامتی همه گلهای خندان از جمله خودتون بفرستین، استخاره آنلاین هم هست..... همتونو دوست دارم.... ...

راستش میخوام با چندتا تصویر از پسر گلم پرونده مطالبشو تا سه ماهگی ببندم و بریم برای سه ماهه دوم...امیدوارم همیشه در کنار کوچولوهای نازنینتون شاد باشین و همیشه گل لبخند به لبهاتون باشه ...

سلام به همگی، راستش خیلی فرصت نمیشه که همیشه به روز باشیم ولی هر از چند گاهی سری می زنیم و چند تا جمله و چند تا تصویر اضافه میکنیم ... امروز هم چندتا عکس مربوط به مراسم شیرخوارگان حسینی که پسر ماهم تو مهدیه تهران شرکت کرده بود براتون میذارم و امیدوارم خدا به حق علی اصغر(ع) همه کودکان بیمار رو شفا بده بخصوص سید علی آقای شیرازی که در اوج معصومیت تو سه سالگی بخاطر بیماری سرطان تو بستر بیماریه..... از همه کوچولو ها هم میخوام برای سید علی آقای سه ساله دعا کنن...ما هم میگیم آمین ...

سلام پسر گلم امروز ٩ روزه که ندیدمت و فقط با عکس و فیلم هایی که ازت دارم باهات حرف میزنم ، خیلی بی قرار و دلتنگت شدم. میدونم که رفتی پیش پسر خاله امیر عباسی منم عکسشو برات میذارم که تو جشنتون شریک باشم . به امید دیدار روی ماهت... حضرت حق پشت و پناهت این هم امیر عباس پسر خاله سید محمدطاها ...

عکس برتر هفته اول ...

سید محمدطاها به حالت های خیلی جالبی میخوابه و اکثر اوقات دستاشو میاره کنار سرش زیر بالش میذاره... ...

امروز که فرصت شد وبلاگ عزیز دلمو تقدیم حضورتون کنم کیلومترها از پسر گلم دور هستم چون با مامانش شیراز پیش خاله وحیده و مامان و بابا بزرگا و عمه و دایی و عمو و... خلاصه پیش همه دوستداراشه... آره سید محمدطاها شیرازه و من تهران سر کار دلم خیلی براش تنگ شده و دائم عکس و فیلمشو میبینم....نشنیده بگیرین که یواشکی باهاش حرف هم میزنم... پسر گلم... نفس بابا و....خلاصه لحظه شماری میکنم چهارشنبه بیاد برم شیراز.....   ...

سلام پسر عزیزم، تولدت یک ماهگیت مبارک،  امیدم نمیدونی با حضورت تو قلب و خاطرمون چه شور و حالی به زندگی ما دادی، همیشه از خدا میخوام این هدیه قشنگ و خیلی دوست داشتنی رو به همه زوج هایی که منتظر حضور یه نی نی کوچولو تو زندگیشون هستند تقدیم کنه و شیرینی زندگیشونو صدچندان کنه... امروز دهمین روزیه که نتونستم ببینمت و خیلی خیلی دلتنگت شدم... قشنگم قول میدم حتما به امید خدا پنج شنبه کنارتون باشم........... راستی امروز رفتم برای مهد کودک کپی شناسنامتو دادم که وقتی اومدی به امید خدا با امیرعلی با هم برین مهد .... به امید اون روز خیلی دوستت دارم امیدم ...